اگر ماه بودم ، به هر کجا که بودم
سراغ تو را از خدا می گرفتم
و گر سنگ بودم، به هر کجا که بودی
سر رهگذر تو جا می گرفتم
اگر ماه بودی، بصد ناز ، شاید
شبی بر لب بام من می نشستی
و گر سنگ بودی ، به هر کجا که بودم
مرا می شکستی ، مرا می شکستی !!!
پاییز که می آید ...
برگها باور نمی کنند...
که پایان کار می رسد از راه...
بعد رنگ می بازند...
و هرروزبه رنگی...
و باز هم باور نمی کنند...
تا آنکه پژمرده می شوند...
و بعد می افتند...
دیگرباور را ضرورتی نیست...
اگر تنهاترین تنها ، شوم ، باز خدا هست او جانشین همه ی نداشتن هاست.
نفرین و آفرین ها بی ثمر است . اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از
آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو مهربان جاودان آسیب ناپذیرمن هستی.
یک پناهگاه ابدی ! تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی...
سلام مثل هميشه زيبا نوشتی
سلام.
پاییز یکی از فصل های مورد علاقه منه.
امیدوارم زندگی تون مثل پاییز زیبا ولی سرد و بی روح نباشه
سلام غریبه آشنا
ممنونم از حضور سبز و پر مهرت ..
موفق باشی ..
اجازه میدی لینکت کنم ؟
سلام.زیبا تصویر کردی
اری او یک پناهگاه امن و ابدی است.
همیشه پیروز باشی
سلام
میخوام سنگ شوم و سر راهت قرار گیرم.
میخوام ............
سلام خوبی؟ مینویسم برای تو ، مینویسم از عشق و تو نیز بخوان این احساس مرا. از عشق نوشتن احساس میخواهد ، درک میخواهد ، غرور میخواهد پس با دلی پر غرور بخوان متنهای مرا.... دفتر عشق آپدیت شد و منتظر حضور سبزت هستم. شاد باشی. یا حق
کاش در این ایام هفته دفاع مقدس یک سر به بهشت زهرا می زدید
کاش قدر عشق و عاشقی را از ایشان یاد بگیریم
می یون شهر رنگ به رنگ توکوچهء باریک وتنگ کنار یه چنار پیر یه خونه بود خوب و قشنگ این خونهء گل تاروپود دیوارش از یاس کبود پیرهن باغچه ش رنگ به رنگ حوضشم پراز ماهی بود اون خونه حالا دلگیره شکسته و زمین گیره اگه به دادش نرسیم چند وقت دیگه میمیره اون خونه حالا دلگیره شکسته و زمین گیره اگه به دادش نرسیم چند وقت دیگه میمیره این خونه با بانگ اذون پا میشد از خواب گرون عطر مناجات سحر مارا می برد به آسمون یاس عطر مادر بزرگ سجاده رو خوش بومی کرد وقتی سپیده می رسید با خدا گفتگو می کرد اون خونه حالا دلگیره شکسته و زمین گیره اگه به دادش نرسیم چند وقت دیگه میمیره پدربزرگ مادربزرگ اون قمری های کامیاب از این خونهپرکشیدن بسوی باغ آفتاب بیا که با خاطره ئ ها رو زنده کنیم اون خونه حالا دلگیره شکسته و زمین گیره اگه به دادش نرسیم چند وقت دیگه میمیره اون خونه حالا دلگیره شکسته و زمین گیره اگه به دادش نرسیم چند وقت دیگه میمیره
تو و پائیز یه جورین هر دوتون سردین و خاموش. عشق من مثله یه برگ بود افتاد و شدم فراموش.....
سلام
حالت خوبه
اگر تمامی خلق.....
...آسیب ناپزیر من هستی.
امید وارم همیشه موفق باشی.
نوشته های خلوتت خیلی قشنگند . دلنشین و زیبا . برات آرزوی موفقیت دارم . درضمن خوشحال میشم پذیرای شما در وبلاگم باشم .
سلام...
خیلی خوبه که خدا تنهاس.اینجوری از دل تنها ،با خبره....
موفق باشید.
دریا موج می زد از پریشانی و چشمان من از پاییز : به او گفتم بیا تا من بهارم شو ؛ بهاریم کن ؛ دلش لرزید و جوابم داد : تو پاییز باش و خوابم کن ... سلام مهربون ..
سلام خیلی زیبا بود مثله دفعه قبل ولی چرا خبرم نکردی که به روز شدی منتظرت بودما...اصلا اگه اجازه میدی تا لینکت کنم خبرم کن..بای
سلام
به روزم خوشحال میشم بهم سر بزنی
سلام ..خوبی خانمی .....شعر زیبایی بود.....راستش فکر کنم همه از این شعر قشنگ خاطره ای داشته باشن ....منتظر نوشته های خوبت هستم ....دوست داشتی سری هم به من بزن ..فعلا
سلام
اسم تنها خواهر من نانازه
...
با دیدن اسمت همیشه خواهرم میاد جلو چشمم
از اشنایی باهات خوشحال میشم
موفق باشی
برق می زندم عقل ؛ آتش می زندم عشق ؛ خاک می کندم هستی ...راستی سلام ..ایام به کام ./.
سلام
اولین باره که به وبلاگت میام.وبلاگ قشنگی داری و خیلی خوب می نویسی.موفق باشی.به من هم سر بزن.
می گم تو توی قلب من هم اولی هم دومی
میگه من انقدر دارم که تو توی اونا گمی