تا کنون به آن لحظه اندیشیده ای که ندایی در گوشت نجوا کند راهی که می روی خطاست...
تا کنون به آن اندیشیده ای که روزی کسی برایت بگوید که برای رسیدن به آن چه می خواهی راه را خطا آمدی...
تا کنون هیچ گاه بر گشته ای پشت سرت را نظری بیاندازی ببینی که آیا راه دیگری هم برای رفتن بوده که تو نیازموده باشی و ارزش آزمودن داشته باشد؟...
دلم می خواد به خودم اطمینان بدم این کاری که می کنم درست ترین کاره.ولی هیچ وقت جراتش رو ندارم...دلم می خواد یه روز وقتی برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم یه نفس راحت بکشم ...
امشب حال غریبی دارم....رها شده ام.....گم شده ام.....پیدایم نمی کنند.....
باز امشب زمان مرا به مسخره گرفته.. و زمانه به من نیشخند می زند......
بله باید به پشت سر نگاه کرد
باید دید که چه گذشت
باید از گذشته بعنوان تجربه استفاده کرد
ناناز جان
همیشه پشت سر رو هم نگاه کن ولی هیچ وقت در کاری که قلبت می گه شک نکن..اگر با اراده قدم بگذاری..هیچ وقت زمین نمی خوری.. به خودت و قلبت اطمینان داشه باش..اگر از قلبت بترسی که دیگه به چی می شه اطمینان کرد..!
من هم لینک وبلاگت رو می ذارم تو صفحه ام..
برای من هم خیلی دعا کن..یک امتحان سر نوشت ساز دارم هفته دیگه..
سر سبز باشی..یاس
سلام و عر ض ارادت .چنانچه مقدور است به سوال دو روز قبل من پاسخ دهید
سلام ۱ سر به وبلاگ من بزنید
توش ۱ سوال طرح شده که اگه تو در قسمت نظرات جوابش رو بدید لینک و لوگو و تبلیغ وبلاگ شما به صورت رایگان در وبلاگم اغاز میشه!!!