کاش قلبم درد تنهایی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت
برگ های آخر تقویم عشق
حرفی از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سرد عشق را
بی خطر پیمود و قربانی نداشت...
به یاد ارزوهایی که می میرند سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد
....ثانیه ها را بنگر که چه محزون موسیقی تنهایی را می نوازد
....
وای ، باران
باران ؛
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای ، باران
باران ؛
پر مرغان نگاهم را شست
اب رؤیای فراموشیهاست
خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشیهاست
سلام دوست عزیز گفتی به کسی که دوستش داشتی و به ان اعتماد داشتی راز دلت را گفتی ایا ان هم تو را دوست داشت.برای یک دوستی ساده سالها وقت می خواهد چه برسد به اینکه کسی ادعای دوست داشتن کند پس خوب به دور و برت نگاه کن وبا چشمی باز فردی را برای دوستی انتخاب کن کاش می توانستم تا از نزدیک با شما صحبت کنم تا به شما حقایقی را بگویم . برایت بهتر ینها را ارزو دارم امیدوارم در مسیر سعادت قرار بگیری و ا ز تنهائی که بیان میکنی خارج شوی
صبحتهای شما درست و متین
من همشو قبول دارم
ولی خوب چون خودم شخصی هستم که بی ریا در دوستی هستم تصورم بر این بود که کسی که ابراز دوستی میکنه به این حرف خودش پایبنده
من خیلی تمایل دارم که شمارو ببینم ولی شما خودتون رو معرفی نکردین
از اینکه وبلاگ منو دنبال میکنین و با نظراتتون به وبلاگ من گرمی میدین خیلی ممنونم