دلتنگی

 

چقدراحساس دلتنگی می کنم

چه دلتنگی غریبی...

کاش بودی...

چقدر بهت نیاز دارم

کاش مامان همین الان پیشم بودی...

دلم برای دستهای مهربونت تنگ...

دلم برای تموم خوبیهات تنگ...

دلم برای صدای گرمت تنگ...

ذلم برای خوردن یه چایی  با  تو تنگ...

دلم برای گفتن مامانی تنگ...

دلم برای حرف زدن با تو تنگ...

دلم برای خندیدنات تنگ...

دلم برای همه روزای با تو بودن تنگ...

چه لذتی داشت شب اخری که می خواستی بری تا  صبح موهامو نوازش کردی

کاش همین الان پیشم بودی...

خدایا دارم خفه میشم...

امروز ۶ روزه که رفته

ولی اندازه ۶۰۰۰ سال دلتنگشم

خدایا...

...

دعا می کنم خیلی سفر خوبی داشته باشی و  زود برگردی

مامان خیلی خیلی ... دوستت دارم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
دیانا دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:09 ق.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام
اون هم دلش برات تنگ شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد